رسالت انقلابی

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

رسالت انقلابی

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

رسالت انقلابی
بسم الله الرحمن الرحیم
راه مقابله با جنگ نرم دشمن وابزارهای همچون ماهواره و رسانه های تبلیغاتی دشمن فقط و فقط تحلیل و روشنگری هدف های شوم این ابزار هاست .
ما باید از این ابزار های ارتباطی به نحو احسن استفاده کنیم برای ترویج دین مبین اسلام در سرتاسر جهان که وبلاگ یکی از این ابزار می باشد که میتوان به راحتی حرف اسلام را نشر داد .
هرکس در هرجایگاهی که هست رسالتی دارد که باید به آن رسالت عمل کند .
امام خامنه ای :
ای سید و مولای ما پیش خدای متعال گواهی بده که ما در راه اسلام تا آخرین نفس ایستاده ایم...

پیام های کوتاه
Weekly Saying
" And those who annoy the believing men and the believing women undeservedly, they indeed bear the guilt of slander and manifest sin."
(The Holy Quran, 33:58)

Cartoons new

terrorISM and zionISM

No war on Syria

Boycott Israel Campaign

Boycott Israel Campaign

authors
recent comments

۱۲ مطلب با موضوع «دفاع مقدس :: زندگی نامه» ثبت شده است

شهید سرافراز ارتش جمهوری اسلامی ایران
قاسم گلچین
ولادت: 31/06/1341
شهادت: 20/01/1364
ایثار

شهید قاسم گلچین
در تربت حیدریه متولد شد ، قبل از شهادت در منطقه عملیاتی جزیزه مجنون شاهد بمباران شیمیای همرزمان خود بود او بلافاصله پس از انجام حمله شیمیای با استفاده از ماسک و کامیون به نجات همرزمان خود شتافت و موفق شد 36 نفر از آنان را از مرگ حتمی نجات دهد. اما خودش شیمیایی شد که جهت معالجه به تهران و سپس به کشور فرانسه اعزام گردید اما پس از 48 ساعت در فرانسه به شهادت رسید .

در وصیت نامه متذکر میشود دشمن اصلی ما آمریکاست مرگ بر آمریکا

روحش شاد

۰ comments موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۵۱
goalzahra

شهید حجت الله رئیسی نافچی

فاصله نیروهای خودی با نیروهای عراقی در این منطقه حدود یکصد متر بود و جنگ تن به تن تمام عیاری در آن منطقه شکل گرفت. نیروی هوایی عراق به شدت منطقه را بمباران می‌کرد. بعد از 25 روز مقاومت و دفاع، شهید دکتر حجت‌اله رئیسی پس از رشادت‌های شهادت‌طلبانه و حمله‌های متعدد به دشمن و رساندن خود به بالای تپه تنگه چزابه و مسلط شدن بر تیر بارچی عراقی‌ها و بدست آوردن سلاح وی از آن علیه خودشان استفاده کرد و با زبان عربی فریاد بر می‌آورد که تسلیم شوید که از همه طرف محاصره شدید بودند

۰ comments موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۳۴
goalzahra

The capture of Shahid Tindgoyan by Baath forces

Mohammad Javad Tondgooyan was born in 1950 in Tehran. Having graduated from education, he entered political struggles and with victory of the Islamic Revolution he was appointed the Minister of Oil for Martyr Rajai’s administration. Less than two months later, he and some officials of Iranian Oil Ministry were captured by invader Baathist forces during a visit to oil industry in Southern Iran. Martyr Tondgooyan suffered the cruelest tortures of Iraqi hirelings till he achieved the grace of martyrdom. Eventually after 11 years, his body was sent back to Iran in the late 1991 and buried at Behest Zahra Cemetery .

۲ comments موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۲ ، ۲۱:۳۹
goalzahra

Shahid Ali Akbar Zanjani is a call to attend and advocates in defense to Ali Akbar spooky e-advocate exist love he was born in the spring, immigrants have to date 2/11/36 open to the world and just caught up years later in the same month in date28/11/1984-in bookan to the testimony of Nael

۰ comments موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۶:۳۰
goalzahra

شهید صوفی

Shahid Hassan Sufi was born in Hamedan in 1350 he was commander of the Basij but with this condition accept the Hamedan for their operation are present The tavakol of his knew success with tavakol password and trust God to win effective knew she in the thirteenth operation to his self at the forefront of operations was attacked in prison and in the operation and to continue jamming. Journey

۱ comments موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۶:۲۸
goalzahra

Biography of martyr Mahmoud Kave

In the year 1961 in Mashhad born into a pure and ceremonious family, his father who could be considered a simple trader in the period of oppression was in contact with spiritualists and scientists who were against the regime including martyr Hashemi Nejad and Imam Ayatollah Khomeini.

۱ comments موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۲ ، ۲۱:۱۲
goalzahra

شهید گمنامی که نامدار شد...

شهید حمید ادیبی از گمنامی تا.../پایان 24 سال چشم انتظاری

زمانی که شهید گمنام را در کرمان به خاک سپردند من در سفر حج بودم بعد از بازگشت از سفر، برادر زاده ام تعریف کرد که مادر شهید را که چند سالی است فوت کرده در خواب دیده و او در خواب بیان کرده که فرزندمان در این نزدیکی ها دفن است....

شهید حمید ادیبی در سال 67 ودر سن 20 سالگی در منطقه فاو به شهادت رسید از این شهید والا مقام فقط نامی به عنوان شهید مفقود الاثر بر جا ماند.

در اوایل سال جاری و در منطقه فاو پیکر مطهر شهیدی تفحص شد که به دلیل نبود آثار و نشانه ای از اینکه شهید متعلق به کجاست و نامش چیست، در زمره شهدای گمنام نام جای گرفت.
پنجم اردیبهشت ماه امسال بود، دانشگاه علوم پزشکی کرمان همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) میزبان یکی از شهدای دفاع مقدس شد، این شهید والامقام در آیینی با شکوه و با حضور قشرهای مختلف مردم شهید پرور کرمان، در محل پردیزه دانشگاه علوم پزشکی به خاک سپرده شد.
هنوز تقویم سال 1391 به پایان نرسیده است که این شهید گمنام به عنوان شهید \\\\\\\"حمید ادیبی\\\\\\\" نام می گیرد.
چگونه شهید گمنام نامدار شد؟
\\\\\\\"حسین ادیبی\\\\\\\" پدر شهید می گوید: زمانی که شهید گمنام را در کرمان به خاک سپردند من در سفر حج بودم بعد از بازگشت از سفر، برادر زاده ام تعریف کرد که مادر شهید را که چند سالی است فوت کرده در خواب دیده و او در خواب بیان کرده که فرزندمان در این نزدیکی ها دفن است.
پس از پرس و جو متوجه شدیم شهید گمنامی در دانشگاه علوم پزشکی به خاک سپرده شده است.
وقتی که برمزار شهید حضور یافتم متوجه شدم زمان، سن و مکان شهادت این شهید گمنام که بر سنگ مزارش حک شده بود با همه اطلاعاتی که در آن زمان فرزندم به شهادت رسیده، مطابقت دارد.
پس از آن به بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مراجعه کردم و آنها نیز ما را به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس معرفی کردند در آنجا بود از ما خواسته شد که برای مشخص شدن هویت شهید، آزمایش های ژنتیک از خود، خواهر و برادر شهید انجام دهیم.
بالاخره بعد از ماهها انتظار در 22 اسفندماه سال جاری مشخص شد که شهید گمنام همان شهید حمید ادیبی است.

شهید ادیبی رفتن به جبهه برایش تکلیف یود

پدر شهید ادیبی گفت: حمید در کلاس سوم راهنمایی مشغول به تحصیل بود که رفتن به جبهه را برای خود تکلیف دانست و برای حضور در جبهه بسیار اصرار می کرد.

حسین ادیبی افزود: در آن زمان فرزندم 15 سال بیشتر نداشت هرچه او را نصحیت می کردم که هنوز سن شما کم است و نمی توانید به جبهه بروید اما فرزندم بر رفتن به جبهه اصرار می کرد.

وی ادامه داد: سرانجام برای اینکه بتواند به جبهه برود و به دلیل سن کم با دستکاری کردن کپی شناسنامه و بالا بردن سن خود توانست به عنوان یک بسیجی در جبهه حضور یابد.

وی اضافه کرد: حمید بعد از گدراندن دوره آموزشی در پادگان شهید بهشتی کرمان به عنوان بسیجی به مدت دو سال در جبهه حضور یافت.

پدر شهید اظهار داشت: پس از دو سال حمید به کرمان برگشت و در رشته ریخته گری و تراشکاری فنی و حرفه ای ثبت نام کرد تا بتواند شغل و حرفه ای را برای خود انتخاب کند بعد از گذراندن این دوره ها، برای خدمت سربازی دعوت شد.

وی ادامه داد: در سال 65 سربازی خدمت می کرد که من خود نیز نزدیک به چهار تا پنج ماه همراه با فرزندم در جبهه حضور داشتم.

وی بیان کرد: در دوران سربازی دستش یک مرتبه ترکش خورد که پس از بهبودی باز دوباره به جبهه برگشت اما این بار نیز دستش در منطقه حادثه دید.

حسین ادیبی ادامه داد: این شهید ماه ها بعد از اتمام سربازی اش نیز به صورت داوطلب بسیجی در جبهه حضور داشت ومسئولیت دیده بانی و هدایت خط آتش نیروهای خودی رادر سنگر های کمین که نزدیک دشمن بعثی بوده را بر عهده داشته، تا اینکه در منطقه فاو و در تک دشمن به شهادت رسید و البته پس از عملیات فاو به ما اطلاع داده شد که فرزندمان شهید شده و پیکرش مفقود الجسد است که من و مادرش سال ها چشم انتظار آمدنش بودیم.

مزار فعلی شهید، محل رفت و آمد او در دوران کودکی و نوجوانی

پدر شهید گفت: با توجه به اینکه محل دفن شهیددر نزدیکی محل کارم بوده قرار دارداین مکان جای بازی دوران کودکی فرزندم می باشد شاید چندین مرتبه در این منطقه آمد و رفت کرده است.

پدر شهید گفت: 24 سال انتظار آمدنش را می کشیدم اما امروز خوشحال هستم و خداوند را شاکرم .ای کاش مادرش نیز امروز حضور داشت.

شهدا خالصانه به جبهه رفتند

مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان نیز در این رابطه گفت: شهدا خالصانه به جبهه رفتند و در راه خدا به شهادت رسیدند.

\\\\\\\" محمد رضا حسنی سعدی\\\\\\\" افزود: چه بسا خداوند مصلحت دانسته که بعضی از شهدا در زمانی که ما در بسیاری از امور غافل شده ایم، هویت آنها را مشخص کند، تا باز به خود برگردیم و معرفتمان بیشتر شود.

هویت دار شدن شهید پاسخ به شبهات

مدیر کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان کرمان گفت: زمانی که این شهید را دفن می کردیم، کسانی که به مقام شهید و شهادت اعتقادی ندارند، شبهاتی را ایجاد کردند.

سرهنگ\\\\\\\" محمد مهدی ابوالحسنی\\\\\\\" ادامه داد: برای پاسخگویی به این شبهات چندین نشست را در دانشگاه برگزار کردیم اما هویت دار شدن شهید پاسخ محکم و کوبنده ای بر همه آن شبهاتی است که ایجاد کرده بودند.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کرمان، پس از اینکه هویت شهید گمنام این دانشگاه مشخص شد مسئولان استان از جمله مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان، مدیر کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان و رییس ستاد شاهد و ایثار گر دانشگاه علوم پزشکی کرمان و سایر مسئولان در منزل پدر این شهید بزرگوار حضور یافتند.

شهید \\\\\\\" حمید ادیبی\\\\\\\" اولین فرزند خانواده ادیبی است که در سال 1347 متولد شد و در سال 1367 و در سن 20 سالگی در منطقه فاو به شهادت رسید، پیکر این شهید والامقام در منطقه عملیاتی فاو در اوایل سال جاری به عنوان شهید گمنام تفحص شد، قرار است در آیین اولین سالروز خاکسپاری این شهید در دانشگاه علوم پزشکی کرمان در پنجم اردیبهشت ماه 92 برنامه های معنوی برگزار شود.

۰ comments موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۴۷
goalzahra
اولین شهید
شهیدِ اولین روز فروردین +تصاویر
روز چهارشنبه ، اول فروردین، على لباس کماندویى بر تن کرده بود، با همرزمان و فرماندهان خویش خداحافظى نمود و برای اجرای عملیات استشهادی علیه دشمن، عازم منطقه ی جنگی در جنوب شد .

علی منیف اشمر، به سال 1355 در کویت متولد شد. پدرش «مُنیف اشمر» از اهالی روستاى «العُدیسه» در جنوب لبنان بود که به قصد زندگى و اشتغال، در کویت سکونت داشت. 
علی، یازده - دوازده سال بیش‏تر نداشت به «کشافه المهدى (عج)»(جمعیت جوانان و نوجوانان فعال در مقاومت اسلامی) پیوست و نامش در گردانِ «ثامن الحجج (ع)» ثبت گردید. سیزده ساله بود که رسما به مقاومت اسلامی لبنان ملحق شد و علیه اشغالگران صهیونیست، سلاح به دست گرفت.

۰ comments موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۰۵
goalzahra

شهید املاکی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره شهید حسن املاکی فرمودند: قهرمان یعنی این! اینها از بین نمی‌روند. زنده‌اند، هم پیش خدا زنده‌اند، هم دردل ما زنده‌اند و هم در فضای زندگی و ذهنیت ما زنده‌اند.

به گزارش خیرگزاری فارس، شهید حسین املاکی، فرزند رحمت‌الله، در تاریخ 3 بهمن ماه سال 1341 در روستای «کولاک محله»، از توابع شهرستان لنگرود در استان گیلان به دنیا آمد. تقارن رو تولد وی با ایام عاشورای حسینی سبب شد تا نام «حسین» را برایش برگزینند.
حسین چهارمین فرزند خانواده بود و در همان ایام کودکی جهت فراگیری قرآن کریم به مکتب خانه رفت و خواندن قرآن را فراگرفت.....

۰ comments موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۲۹
goalzahra

فرازی از زندگینامه شهید سید محمد حسین علم الهدی

  زندگینامه شهید محمد حسین علم الهدی

در سال 1327 شمسی همزمان با سالروز وفات امام موسی بن جعفر ( ع ) در خانه ی روحانی متعهد و مجاهد مرحوم آیت الله علم الهدی پا به دنیا گذاشت پدر بزرگوارش سید مرتضی و مادر پارسایش نام او را حسین نهادند و از همان ابتدا حسین وار او را تربیت کردند . هر روز که می گذشت بیشتر با کلام الله آشنا می گردید و در بحگاه همگان با نوای زیبای صوت او بود که از خواب بیدار می شدند و با طنین صدایش دوستان را بسوی کلام حق فرا می خواند .

اولین مبارزه ی عملی حسین به زمانی برمی گردد که یک لانه ی فساد متشکل از رقاصه های مصری در مرکز شهر اهواز تشکیل گردید در این زمان بود که حسین و دوستانش این مرکز فساد را به آتش کشیدند و باعث فرار رقاصه های مصری از شهر شدند . در عاشورای سال 53 حسین به همراه گروهی از دوستانش یک راهپیمایی بسیار منظم و منسجم را تشکیل داده بودند در حالی که جملاتی از امام حسین ( ع )  را بر سینه چسبانیده بودند و حسین با طنین زیبای صدایش آیات قرآن که در وصف جهاد و حمایت از مستضعفین بود را تلاوت و سپس معنی میکرد .

۰ comments موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۰۹:۴۹
goalzahra

من بچه شاه عبدالعظیم هستم و درخانه‌ای به دنیا آمده و بزرگ شده‌ام که درهر سوراخش که سر می‌کردی به یک خانواده دیگر نیز برمی‌خوردی.

اینجانب - اکنون چهل و شش سال تمام دارم. درست سی و چهار سال پیش یعنی، درسال 1336 شمسی مطابق با 1956 میلادی در کلاس ششم ابتدائی نظام قدیم مشغول درس خواندن بودم. در آن سال انگلیس و فرانسه به کمک اسرائیل شتافته و به مصر حمله کردند و  بنده هم به عنوان یک پسر بچه 12-13 ساله تحت تأثیر تبلیغات آن روز کشورهای عربی یک روزی روی تخته سیاه نوشتم: خلیج عقبه از آن ملت عرب است. وقتی زنگ کلاس را زدند و همه ما بچه‌ها سر جایمان نشستیم اتفاقاً آقای مدیرمان آمد تا سری هم به کلاس ما بزند. وقتی این جمله را روی تخته سیاه دید پرسید:« این را که نوشته؟» صدا از کسی درنیامد من هم ساکت ، اما با حالتی پریشان سر جایم نشسته بودم.

۰ comments موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۳۴
goalzahra

زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی از زبان خودش

من بچه شاه عبدالعظیم هستم و درخانه‌ای به دنیا آمده و بزرگ شده‌ام که درهر سوراخش که سر می‌کردی به یک خانواده دیگر نیز برمی‌خوردی.

اینجانب - اکنون چهل و شش سال تمام دارم. درست سی و چهار سال پیش یعنی، درسال 1336 شمسی مطابق با 1956 میلادی در کلاس ششم ابتدائی نظام قدیم مشغول درس خواندن بودم. در آن سال انگلیس و فرانسه به کمک اسرائیل شتافته و به مصر حمله کردند و  بنده هم به عنوان یک پسر بچه 12-13 ساله تحت تأثیر تبلیغات آن روز کشورهای عربی یک روزی روی تخته سیاه نوشتم: خلیج عقبه از آن ملت عرب است. وقتی زنگ کلاس را زدند و همه ما بچه‌ها سر جایمان نشستیم اتفاقاً آقای مدیرمان آمد تا سری هم به کلاس ما بزند. وقتی این جمله را روی تخته سیاه دید پرسید:« این را که نوشته؟» صدا از کسی درنیامد من هم ساکت ، اما با حالتی پریشان سر جایم نشسته بودم.




ناگهان یکی از بچه‌ها بلند شد و گفت:« آقا اجازه؟ آقا، بگیم؟ این جمله را فلانی نوشته و اسم مرا به آقای مدیر گفت. آقای مدیر هم کلی سر و صدا کرد و خلاصه اینکه: «چرا وارد معقولات شدی؟» و در آخر گفت:« بیا دم در دفتر تا پرونده‌ات را بزنم زیر بغلت و بفرستمت خانه.» البته وساطت یکی از معلمین، کار را درست کرد و من فهمیدم که نباید وارد معقولات شد.

۰ comments موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۱۵
goalzahra