۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۳۴
شهید اندیشمند دکتر حجت الله رئیسی نافچی
فاصله نیروهای خودی با نیروهای عراقی در این منطقه حدود یکصد متر بود و جنگ تن به تن تمام عیاری در آن منطقه شکل گرفت. نیروی هوایی عراق به شدت منطقه را بمباران میکرد. بعد از 25 روز مقاومت و دفاع، شهید دکتر حجتاله رئیسی پس از رشادتهای شهادتطلبانه و حملههای متعدد به دشمن و رساندن خود به بالای تپه تنگه چزابه و مسلط شدن بر تیر بارچی عراقیها و بدست آوردن سلاح وی از آن علیه خودشان استفاده کرد و با زبان عربی فریاد بر میآورد که تسلیم شوید که از همه طرف محاصره شدید بودند
شهید حجت اله رئیسی در سال 1334 در استان چهار محال بختیاری در دیار دلاورمردان غیور، در روستای نافچ دیده به جهان گشود. او دومین فرزند خانواده بود. دوران حساس کودکی را در دامان پدر و مادری عاشق حسین(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت(س) و تحت مراقبت و تربیت آنها که افرادی مؤمن، درستکار و زحمتکش و فعال بودند گذراند. در دوران کودکی تعلیم و تربیت اسلامی یافت و خود را آماده آغاز تلاشی در مسیر زندگی نمود. در دوران کودکی پدر او (حاج قدرتاله رئیسی) دور از خانواده در گرمای طاقتفرسای کشور کویت مشغول معماری بود.
شهید، دوران تحصیلات ابتدایی را در شهر نافچ طی کرد و همواره در طول تحصیلات به عنوان شاگرد ممتاز مدرسه مورد تشویق بود و این در حالی بود که در امر سرپرستی کارهای کشاورزی هم کمک خانوادهاش بود.
دو سال از تحصیلات متوسط خود را نزد دایی خود در آبادان بود. در محیط مدرسه به فعالیتهای مذهبی علاقه نشان داده و در برنامههای مذهبی همیشه پیشگام بود. بسیار مهربان و دلسوز بود و از دوران نوجوانی با کار و تلاش آشنا بود. همیشه یار مظلومان و دستگیر نیازمندان بود. میگویند در بسیاری از شبها غذا و سایر مایحتاج را به تنهایی به درب منازل نیازمندان و فقرا قرار داده و بعد از درب زدن از آنجا سریعاً دور میشد تا ناشناخته باشد.
در شهرکرد افراد و دوستانی همسنگر و همفکر چون شهید رحمان استکی از شهدای 72 تن و برادرانش با وی در ارتباط بودند. پس از اخذ مدرک دیپلم در مدرسه عالی تکنولوژی سمنان در رشته تهویه به عنوان دانشجو مشغول به تحصیل شد و در تاریخ 1354/04/23 با پذیرش در رشته پزشکی از کشور آمریکا و برای مطالعه زبان عازم آمریکا میشود.
وی رشته تحصیلی جدید خود را همراه با رشته علوم سیاسی در آنجا ادامه داد و پس از سه سال اقامت و با مدرک لیسانس فارغالتحصیل شد. همچنین با دریافت مدرک ممتاز فنون رزمی از امریکا به ایران بازگشت. علاقه فراوان او به کسب علوم، انگیزه مقدس خدمت به جامعه بهخصوص طبقه مستضعف که همیشه ورد زبان و شعار او بود باعث شد جهت ادامه تحصیلات عالیه مجدداً به امریکا برود و پس از چندی با اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته روابط بینالملل به کشور بازگشت. وی از اعضای فعال و برجسته انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا بود. او مجدداً تصمیم به رفتن به امریکا و دفاع از تز دکترای خود گرفت و سپس در عرض کمتر از چندماه از اقامتش در امریکا فریادهای رهاییبخش امت اسلامیمان جهت آزادی و تحقق دولت اسلامی و قوانین حقه قرآن کریم هر روز بلندتر و رساتر میشد و میرفت که زودتر اساس و بنیان حکومت غاصبان و مستبد را از بن برکند.
قسمتی از نامه شهید از واشنگتن به خانوادهاش
آزادی و رستگاری در پناه اسلام در ماورای اقیانوس به مشام فرزندان اسلام میرسد. سلام بر شما براداران و خواهران مبارز که در پشت سنگر آزادیخواهی جنگیدهاید و تار و پود قدرت استبداد وابسته استعمارگران جهانی را نابود کردهاید. مقاومت مردانه انقلاب نشان داد که آزادی خواست ملت است و ملت آزادیخواه به جهانیان نشان داد که چگونه بایستی با نظام استبداد جنگید. انقلاب ما یک انقلاب جهانی است، در این شکی نیست که دیگر تودههای مردم در کشورهای مسلمان و غیر مسلمان بر ضد استبداد و استعمارگران شورش خواهند کرد. به امید خدای متعال دیر یا زود عدالت اجتماعی جای رژیمهای جبار و دست نشاندههای استعمارگران را خواهد گرفت. خاطره ایثارگرانه و شهادت شهیدان انقلاب از یاد نخواهد رفت و بر صفحه تاریخ چراغی همیشه درخشان خواهد بود.
پس از پیروزی خون بر شمشیر و اقامه دولت اسلامی ایران، مدتی در استانداری شهرکرد خدمت کرد و طرحهای اقتصادی متعددی را برای آنجا ارائه داد و چندین بار از طرف مسئولین ممتاز کشور برای وزارت امور خارجه و کاندیدا شدن برای مجلس به وی پیشنهاد و سفارش شد.
همچنین در آمریکا جهت کار در مجلس سنا با حقوق ماهیانه 30 هزار دلار به وی پیشنهاد شده بود، ولی او خدمت مقدس سربازی در ارتش را به همه ترجیح داد و هرچه به وی گفته میشد که لازم نیست شما وارد جنگ شوید اعلام میکرد که چگونه من اینجا بنشینم و دین و وطن و ناموس ما مورد تجاوز دشمن قرار گیرد، اگر ما نرویم تا تهران و اصفهان پیش خواهند آمد. از صحنههای دلخراش و فجیع اتفاق افتاده توسط مزدوران بعثی بر مردم مناطقی همچون سوسنگرد، هویزه و... که خود در باز پسگیری آن مناطق حضور داشت، دلی پر درد داشت.
این شهید ابتدا در پادگان عجبشیر آذربایجان شرقی و سپس لشکر 92 زرهی اهواز مشغول خدمت به میهن شد. در جبهههای شوش، سوسنگرد و عملیات طریقالقدس و تنگه چزابه شرکت داشت. همه جا صحبت از اخلاق اسلامی او، مقید بودن به آداب و سنن دین و اقامه نماز اول وقت، قرائت قرآن و تأکید بر نظم و انضباط و تشکیل کلاسهای سیاسی، ایدئولوژیک و ورزشی برای سنگرنشینان میشود.
سرانجام در تاریخ 1360/12/1 در حمله مرحله دوم تنگه چزابه که یکی از سختترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس بود در حالیکه عراقیها قصد داشتند از تنگه چزابه عبور و بستان را مجدداً اشغال کنند، نیروهای ایرانی میخواستند با حفظ تنگه چزابه بستان را نیز حفظ کنند. فاصله نیروهای خودی با نیروهای عراقی در این منطقه حدود یکصد متر بود و جنگ تن به تن تمام عیاری در آن منطقه شکل گرفت. نیروی هوایی عراق به شدت منطقه را بمباران میکرد. بعد از 25 روز مقاومت و دفاع، شهید دکتر حجتاله رئیسی پس از رشادتهای شهادتطلبانه و حملههای متعدد به دشمن و رساندن خود به بالای تپه تنگه چزابه و مسلط شدن بر تیر بارچی عراقیها و بدست آوردن سلاح وی از آن علیه خودشان استفاده کرد و با زبان عربی فریاد بر میآورد که تسلیم شوید که از همه طرف محاصره شدید. خمپارهها در اطراف او به زمین میخوردند و با اصابت یکی از خمپارههای دشمن یکی از نمونههای کامل انسانی که مایه مباهات خداوند است، یکی از شاگردان متواضع امام علی(ع) و امام حسین(ع)، علیگونه از دیار ما رخت بربست و به دیار حق شتافت.
ترکش خمپاره دشمن به پشت سر دکتر رئیسی اصابت کرد. او را به سرعت به بیمارستان منتقل کردند. طی 21 روز معالجهای که روی او انجام شد هیچگونه صحبتی از وی شنیده نشد، فقط از عمق وجود با دوستان و خانواده خود با نگاه ارتباط برقرار میکرد. تا اینکه در تاریخ 1360/12/23 در سن 26 سالگی در ساعت 10 شب دعوت حق را لبیک گفت.
۹۵/۰۸/۰۴