چرا جماران برای سکونت امام انتخاب شد؟ / تعجب کردم که امام کفن نداشت
گفت وگو با محمد تیموری پیرامون خاطرات ورود و وداع امام خمینی
چرا جماران برای سکونت امام انتخاب شد؟ / تعجب کردم که امام کفن نداشت!
محمد تیموری، از رزمندگان دفاع مقدس و یکی از اهالی قدیمی محله جماران، که در جریان جزئیات ورود و وداع حضرت امام خمینی(س) درباره دلایل انتقال امام از دربند به جماران اظهار داشت: حضور حضرت امام در تهران، اول از مدرسه رفاه شروع شد و بعد به قم رفتند و مجددا به تهران بازگشتند و به دربند رفتند. با توجه به ورود امام به ایران که یک سال بیشتر از آن نمیگذشت و انقلاب که تازه اتفاق افتاده بود، برای ملاقات با امام اشتیاق عجیبی بین مردم وجود داشت. خصوصا اینکه همه در لحظه ورود امام، بهشت زهرا نبودند و او را از نزدیک ندیده بودند. امام هم در راس انقلاب قرار داشتند و مردم به نحو دیگری به امام نگاه میکردند.
محمد تیموری در تشریح فرآیند انتخاب محل برای استقرار حضرت امام خمینی(س) توسط حاج احمد آقا بیان کرد:. همینجایی که الان منزل امام است منزل پدری امام جمارانی بود. از داخل حسینیه یک درب قدیمیبود که به منزل امام جمارانی راه داشت. آن زمان این حسینیه را خراب کرده بودیم که اگر بشود چند منظوره از آن استفاده کنیم: مثلا برای بهداری یا کتابخانه یا … یعنی یک مقداری مدرن تر از قدیم بشود، چون که جمعیت جماران هم بیشتر شده بود. برای همین خراب کرده بودیم و در سربالایی خاک ریخته بود ولی سقف جدید زده بودیم. کاملا خدایی این منطقه انتخاب شد. بعدها آمدند و دیدند که این منطقه از لحاظ نظامی و حمله احتمالی هوایی و زمینی منطقه بسیار خوبی است. و اینطور شد که این منزل قبول شد.
محمد تیموری در توصیف جزئیات ورود حضرت امام خمینی(س) به منزل جماران بیان کرد: بعد از ظهر روز بیست و هشتم اردیبهشت بود که مردم کوچه را آب و جارو کرده بودند، و در همین خیابان حسنی کیا بود که امام آمدند. بعدها بازسازی خانه را انجام دادند و یک دری گذاشتند که امام بتواند از این در وارد دفتر کارش بشود. در مسیری که امام وارد محله میشد اهالی محل چند گوسفند قربانی کردند و گلدان بیرون گذاشتند، ولی شلوغ نکردند که غیر اهالی بیایند و فقط بومیها آمده بودند. خدا رحمت کند امام را. یک سعادت و افتخاری بود برای ما که یک دوره در همسایگی این بزرگوار بودیم. حدود ۸ شب سر سه راه بیت بودم که کسی مرا صدا زد. دیدم آقای امام جمارانی هم آنجا ایستاده بود و خوشحال شدم، زیرا می خواستم از کسی بپرسم چه اتفاقی افتاده است. او گفت امام فوت کرده و می خواهیم ایشان را غسل دهیم. من هم از انجام کار استقبال کردم و ایشان گفت احمد آقا گفته امام را در منزل غسل دهیم. من هم بچه ها را صدا کردم. وقتی داخل رفتیم دیدم جمعیت زیاد است و پیش بینی کردم اگر احمد آقا بیاید و شلوغی را ببیند همه را بیرون میکند. به خود امام متوسل شدم و گفتم ما باید شما را در ملاقات آخر میدیدیم؛ اما ندیدیم، اقلا امروز بگذار شما را ببینم. احمد آقا آمد و به همه گفت: بیرون بروید. ما هم تمام وسایل همراهمان بود و وقتی ما را دید چیزی نگفت. آخرین نفر خودش رفت و فقط من در حیاط ماندم و خدا را شکر کردم. چند دقیقه بعد جنازه امام را با صدای لا الهالا الله به حیاط آوردند. نمیخواهم گزاف بگویم، اما حضرت امام یک ورزشکاری بود که هر روز تمرین می کردند. اصلا خودم تعجب کردم و فکر نمی کردم با آن سن و محاسن چنین هیکلی داشته باشند. من تمام پنس هایی که روی دست امام بود را به عنوان تبرک برداشتم. آقای توسلی، کفاش زاده، امام جمارانی، جشنی، عرفاتی، حاج محسن اژدری، رضا فراهانی، یکی دو نفر دیگر و خود حاج احمد آقا بودند.
وی با ذکر نکتهای جالب درباره کفن حضرت امام خمینی(س) بیان کرد: بزرگترین چیزی که آنجا تعجب کردم، نداشتن کفن بود. مخصوصا اینکه امام سالها نجف بودند و معمولا زائرین از آنجا «برد یمانی» هم با خود میآوردند. لذا تا حدود یک ساعت، یک ساعت و نیم منتظر کفن بودیم تا احتمالا آقای توسلی کفن آوردند